کد مطلب:312370 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:217

خداخواهان (حزب الله)
لا تجد قوما یؤمنون بالله و الیوم الاخر یوادون من حادالله و رسوله و لو كان آباءهم او ابناءهم او اخوانهم او عشیرتهم اولئك كتب فی قلوبهم الایمان و ایدهم بروح منه و یدخلهم جنات تجری من تحتها الانهار خالدین فیها رضی الله عنهم و رضوا عنه اولئك حزب الله الا ان حزب الله هم المفلحون [1] .

نمی یابی قومی را كه ایمان به خدا و معاد داشته باشند، ولی با دشمن خدا و پیامبرش دوستی كنند؛ هر چند این دشمن پدران یا پسران یا برادران یا قبیله ی آنان باشند. اینان را خداوند در دل هاشان ایمان مستقر كرده و به روح هدایت خویش تأیید كرده است، و آنان را به بهشت هایی می برد كه از زیر آن ها نهرها جاری است. در این بهشت ها جاودانه اند؛ از خدا خرسندند و خدا از آنان خرسند است. اینان حزب خدایند. بدانید كه حزب خدا رستگاران اند.

این كلام وحیانی خداوند به چند ویژگی ارزشمند حزب الله اشاره می كند:

الف- دل های اینان سرشار از ایمان به خداوند و روز پاداش است.

ب- تبری و دوری از كسانی كه با خدا و رسول او (ص) در ستیزند، ویژگی دیگر آنان است.

ج- روح الهی (یا روح ایمان) [2] و فیض خداوندی مؤید آن هاست [3] .



[ صفحه 243]



دستاوردهای عملكرد حزب الله بر اساس این آیه ی شریفه چنین شمارش می شوند:

اول: برخورداری از نعمت های بی شمار و جاویدان بهشتی، دوم: خشنودی خداوند از آن ها، سوم: رضای خداوند كه همان رحمت خاص او به حزب الله، به سبب خلوص ایمان آنان است [4] چهارم: رضایت آنان از خداوند، یعنی همان سرور و شادمانی آنان در بهره وری از حیات طیبة و بهشتی خداوند [5] پنجم: رستگاری همیشگی.

اكنون به سیمای با صفای ابوالفضل (ع) و دیگر اهل بیت امام حسین (ع) بنگرید؛ آنان همان گونه كه دارای ویژگی های «حزب الله» اند؛ از دستاوردهای این گروه نیز به خوبی بهره مندند. سینه ی پاك و سرشار از ایمان عباس (ع)، او را از پیشگامان حزب الله كرده است.



[ صفحه 244]



او مصداق آشكار كسانی است كه كمترین دوستی با دشمنان خدا و رسول او (ص) - اگر چه از نزدیكان خود باشند - ندارد. عباس (ع) در هنگامه ی جنگ و خون، زمانی كه سر كرده ی سپاه سیاه دشمن (شمر) امان نامه ای فریبنده برای تسخیر قلب خدایی او آورد، نشان داد كه در طریق دوستی حسین (ع) گامی به كژی نخواهد نهاد و با پشتوانه ی روح ایمان و فیض خداوند كه از سرچشمه ی نورانی آن برگرفته بود، به اوج بندگی و اخلاص رسیده و در چشم انداز آفاق سبز حیات طیبه به مقام والای رضا نایل شده است.


[1] مجادله: 22.

[2] در عبارت «و ايدهم بروح منه» چنانچه مرجع ضمير «منه»، «الايمان» يا «الله» باشد، اين دو معنا برداشت مي شود.

[3] مفسران كتاب خداوند، در تبيين واژه ي روح به اين مصاديق اشاره كرده اند: 1- نور ايمان 2- جبرئيل 3- قرآن 4- حجت و برهان. در اين زمينه بنگريد به: مجمع البيان، ج 9، ص 255. 5- حيات طيبه (روح ايمان). الميزان، ج 9، ص 197 چنين مي نويسد: معناي متبادر از واژه ي روح، چيزي است كه مبدأ حيات است كه شعور و قدرت نيز از آن برمي خيزد. لذا از اين آيه استفاده مي شود كه گذشته از حيات مشتركي مؤمنان و كافران از آن برخوردارند، خداوند به مؤمنان حقيقي حيات ويژه اي نيز ارزاني مي كند كه همان حيات طيبه اي است كه در سوره ي نحل، آيه ي 97، چنين ترسيم شده است: «من عمل صالحا من ذكر او انثي و هو مؤمن فلنحيينه حياة طيبة». اين حيات كه در مراتب والاي ايمان به مؤمنان تعلق مي گيرد، همان روح برخاسته از ايمان و حيات طبيعي است كه انسان را به سعادت هميشگي رهنمون مي كند.

[4] بنگريد به: الميزان، ج 9، ص 197.

[5] رضا: خشنودي و شادماني محب است از تمامي آنچه محبوب براي او مي پسندد. عرفاي اسلامي رضا را اين گونه تعريف مي كنند:



و بهجة بما قضي الله رضا

و ذو الرضا بما قضي ما اعترضا



اعظم باب الله في الرضا دعي

و خازن الجنة رضوانا دعي



فقرا علي الغنا صبور ارتضا

و ذان سيان لصاحب الرضا



غرر الفرائد، سبزواري، ص 357. و نيز در مصباح الشريعه و مفتاح الحقيقه، منسوب به امام صادق (ع) مي يابيم: «صفة الرضا أن يرضي المحبوب و المكروه و الرضا شعاع نور المعرفة و الراضي فان عن جميع اختياره و... و تفسير الرضا سرور القلب.» مصباح الشريعة، ص 405 اگر اين كلام از امام صادق (ع) نيز نباشد، اسرار ارزنده و حكيمانه اي در خود نهفته است كه مشتاقان رضاي دوست را هديه اي گرانمايه است. نيز در اين باره گفته اند: «رضا عبارت از رفع اختيار بنده و تساوي نعمت و بلا شدت و رخا نزد اوست. رضا، باب الله الاعظم و مفتاح مغالق ابواب است و نيز آن را اشق منازل سالكان دانسته اند.



عاشقم بر لطف و بر قهرش به جد

اي عجب من عاشق اين هر دو ضد.